چگونه شریک زندگی خود را انتخاب کنید
(English Version: “How To Choose A Marriage Partner”)
دختر کوچکی که به تازگی داستان سفید برفی را برای اولین بار شنیده بود، با اشتیاق این افسانه را برای مادرش بازگو کرد. پس از گفتن اینکه چگونه شاهزاده چارمینگ سوار بر اسب سفید زیبایش آمده و سفید برفی را بوسیده است، از مادرش پرسید: «و می دانی بعدش چه شد؟» مادرش گفت: «بله، آنها تا آخر عمر با خوشی زندگی کردند.» سوزی با اخم پاسخ داد: «نه، آنها ازدواج کردند.»
دخترک با معصومیتی کودکانه حقیقتی جزئی را گفته بود. همانطور که شواهد نشان می دهد ازدواج و زندگی شاد همیشه با هم همراه نیستند. با این حال، خدا وعده می دهد که ازدواج و خوشبختی می توانند با هم پیش بروند. اگر فردی از آموزه هایی که در کتاب مقدس آمده است اطاعت کند. از آنجایی که یکی از مشکلات اصلی در ازدواج به دلیل عدم انتخاب همسر مناسب قبل از ازدواج به وجود می آید، این مقاله برای کمک به فرد در انتخاب همسر مناسب با ارائه ۵ حقیقت کتاب مقدس نوشته شده است. والدین مسیحی همچنین می توانند به راهنمایی فرزندان خود برای به کارگیری این حقایق در هنگام جست و جوی شریک زندگی کمک کنند.
بیایید با یک حقیقت اساسی شروع کنیم.
۱- مجرد بودن نفرین نیست.
دنیا، مجردی را به عنوان یک کمبود، و حتی به عنوان یک نفرین میداند! با این حال، به جای اینکه اجازه دهند دنیا آنها را راهنمایی کند، مؤمنان باید ابتدا تعیین کنند که آیا اراده خداوند برای آنها ازدواج است یا خیر. همه برای ازدواج فراخوانده نشده اند [متی ۱۰:۱۹-۱۲. اول قرنتیان ۲۵:۷-۳۸]. پولس خود مجردی خود را هدیه ای از جانب خدا می دانست [اول قرنتیان ۷:۷]. بنابراین، اگر خداوند شما را به مجردی دعوت کرد، آن را به عنوان یک نفرین تلقی نکنید. در عوض، آن را به عنوان یک فراخوان، هدیه از جانب خدا برای جلال او در نظر بگیرید. خداوند به کسانی که به مجردی دعوت شده اند، فیض و شادی خواهد بخشید.
ما به عنوان ایمانداران هستیم «متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح، که ما را در مسیح به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی مبارک ساخته است.» [افسسیان ۱: ۳] و «در مسیح [ما] به کمال رسیده ایم» [کولس ۱۰:۲]. با برکت و کامل – این وضعیت هر مسیحی است. دیگر چه نیاز داریم! پس اگر خداوند شما را به مجردی فراخوانده است، شاد باشید و در تمام روزهای زندگیتان با شادی به او خدمت کنید. اگر خدا شما را فرا نخوانده باشد تا مجرد بمانید. پس ۴ نکته زیر به شما مربوط می شود.
یک نکته جانبی قبل از ادامه مطلب:
هنگامی که ایمانداران، مسیحیان مجرد را خطاب قرار می دهند، باید از گفتن کلماتی که ممکن است این تصور را ایجاد کند که افراد مجرد به نوعی ناقص هستند، مراقب باشیم. نیاز دارند ازدواج کند و آن هم در اسرع وقت. جملاتی مانند «نگران نباش، به زودی متاهل خواهی شد» یا سؤالات تکراری مانند «آیا هستی؟ واقعا خوب است؟» حتی اگر با انگیزه خوبی صحبت شود، خیلی مفید نیستند. افراد مجرد اغلب فشار کافی را تحمل می کنند. به آن اضافه نکنیم. حساس باشیم و یادمان باشد که خداوند مجرد و متاهل را به یک اندازه می پذیرد. ما در مسیح کامل هستیم، چه مجرد و چه متاهل. بیایید برای آنها دعا کنیم و آنها را در مسیر مسیحیت تشویق کنیم تا اینکه آنها را از طریق گفتار و اعمال خود دلسرد کنیم.
۲- تصمیم بگیرید که فقط با یک مسیحی دیگر ازدواج کنید.
کتاب مقدس در این زمینه روشن است. در اول قرنتیان ۳۹:۷ به ما گفته شده است که یک مؤمن تا زمانی که این شرط را داشته باشد آزاد است ازدواج کند: شخص دیگر «باید متعلق به خداوند باشد». خداوند به فرزندان خود دستور داد که حتی در عهد عتیق از ازدواج با افراد بی ایمان خودداری کنند. تثنیه ۷: ۳ می گوید: «با آنها ازدواج نکنید، دختران خود را به پسران آنها ندهید و دختران آنها را به جای پسران خود نگیرید.»
مؤمن نمی تواند بدن خود را، جایی که روح القدس در آن ساکن است، بگیرد و با شخصی که هنوز در تاریکی روحانی است و در گناهان مرده است متحد کند [دوم قرنتیان ۶: ۱۴-۷: ۱]. عاموس ۳: ۳ همچنین میگوید که دو نفر نمیتوانند «با هم راه بروند مگر اینکه توافق کرده باشند». بین ایماندار و غیر ایماندار توافق معنوی وجود ندارد! آنها در دو دنیای متفاوت زندگی می کنند. اندیشیدن به این مضمون که «شاید من ابزاری باشم که خداوند به وسیله آن این کافر را نجات دهد» نه تنها احمقانه، بلکه گستاخی و خطرناک است. هیچ کس نمی تواند نجات دیگری را تضمین کند [اول قرنتیان ۱۶:۷]. دوستیابی انجیلی غیرکتابی است! هر قدر هم که غیر ایماندار زیبا به نظر برسد، ایماندار نمی تواند با کافر ازدواج کند!
به صراحت گفته شد، خواست خدا این نیست که یک مسیحی با غیر مسیحی ازدواج کند. تخطی از دستورات صریح خداوند گناه است. به امید اینکه خدا چشمانش را به سوی دیگر بچرخاند و همچنان برکت دهد و ببخشد وقتی که ما عمداً گناه می کنیم او را در معرض آزمایش قرار می دهیم. که گناه دیگری است [متی ۴: ۷]. بنابراین گناه چقدر راحت زیاد میشود! خدا نظر خود را در این مورد تغییر نداد. به همین دلیل است که هیچ کس نباید در این موضوع با گناه گفتگو کند. اگر این کار را بکنیم حتما سقوط می کنیم! ما باید همان کاری را انجام دهیم که یوسف در هنگام وسوسه شکستن هر فرمان واضح خدا انجام داد – فرار کنید! [پیدایش ۱۲:۳۹].
به عنوان یک نکته جانبی، حتی زمانی که به دنبال شریک زندگی مسیحی هستیم، باید از افکار گوشتی مانند «آیا آنها خوش قیافه هستند؟ آیا آنها ثروتمند و خوب هستند؟» در عوض، سؤالات اصلی باید در این راستا باشد: «آیا او واقعاً نجات یافته و صادقانه به دنبال عیسی است؟» «آیا عشق مشهودی به خداوند، کلام و کار او وجود دارد؟» «آیا تواضع، نفرت از گناه، عشق به خداپرستی و تعهد برای کلیسای محلی وجود دارد؟» این غم انگیز است که می بینیم این همه بر مسائل بیرونی تمرکز می کنند و موضوع ایمان را به آخرین مرحله واگذار می کنند – گویی مسیحی بودن بیشتر یک امتیاز است! عیسی باید اولویت اصلی باشد [متی ۳۳:۶]. و وقتی او اولین نفر باشد، می توانیم مطمئن باشیم که همه چیزهای دیگر خوب خواهد بود!
۳-نقش همسر، همسر و پدر و مادر بودن در کتاب مقدس را درک کنید.
لازم است عبارات مربوطه را که نقش یک زن یا شوهر مسیحی را توصیف می کند مطالعه کند [افسسیان ۲۲:۵-۳۳; کولسیان ۳: ۱۸-۱۹; تیتوس ۳:۲-۵; اول پطرس ۱:۳-۷; امثال ۱۰:۳۱-۳۱]. علاوه بر این، شخص باید در مورد فرزندپروری نیز مطالعه کند [به عنوان مثال، امثال ۲۰:۶ ۲۴:۱۳ ، ۶:۲۲، ۱۵:۲۱، ۱۵:۲۹؛ افسسیان ۴:۶; کولسیان ۲۱:۳]. دانش کتاب مقدس به شخص کمک می کند تا عاقلانه آماده شود.
ما باید یاد بگیریم که در ازدواج انتظارات واقع بینانه داشته باشیم. وقتی دو گناهکار، اگرچه به لطف خدا نجات یافته اند، با هم زندگی می کنند، هنوز چالش هایی وجود خواهد داشت. علیرغم تلاشهای فراوان آنها برای پیروی از کتاب مقدس، هر دو زن و شوهر این کار را خواهند کرد، آنها لحظات «بالا و پایین» را خواهند داشت. در آن مواقع باید متعهد به دوست داشتن و بخشش طرف مقابل باشد. برای حفظ ازدواج باید وابستگی مستمر به خداوند وجود داشته باشد. هر ازدواجی روزانه به دو مراسم تشییع جنازه نیاز دارد – مرگ زن و شوهر به خواسته های خودخواهانه آنها. هر دو باید به این نوع سبک زندگی خود انکار کننده متعهد باشند. می بینید که ازدواج فقط یک لذت نیست. این نیز یک وظیفه است – وظیفه ای خداپسندانه! مطمئناً، روزهایی وجود خواهد داشت که ازدواج لذت چندانی نخواهد داشت – از هر زوجی که مدتی است ازدواج کرده اند بپرسید. آنها به این حقیقت شهادت خواهند داد. اما حتی در آن روزها، هر دو باید خود را متعهد کنند که این حقیقت را به خاطر بسپارند که ازدواج وعده ای است که در برابر خدای مقدس داده شده است و وظیفه فرد است که به آن وعده احترام بگذارد. و با لطف او می توان به آن عهد وفا کرد و لذت را دوباره به دست آورد!
۴- منتظر زمان بندی خداوند باشید.
به فرزندان خدا غالباً دستور داده شده است که «در انتظار خداوند باشید» [مزمور ۱۴:۲۷، ۱:۴۰، ۵:۱۳۰-۶]. عجله زندگی بسیاری را تباه کرده است. ابراهیم با ناتوانی در صبر کردن برای زمان بندی خداوند برای یک کودک، اندوه بزرگی به بار آورد [پیدایش ۱۶]. شائول پادشاهی را به دلیل عجله از دست داد [اول سموئیل ۸:۱۰، ۸:۱۳-۱۴].
به همین ترتیب، بسیاری از ازدواج ها به دلیل تصمیم گیری های عجولانه از بین رفته است. بله، درد و تنهایی ممکن است ناشی از مجردی باشد، و گاهی تحمل آن سخت است. و برای فرار از این شرایط، بسیاری با عجله [و متأسفانه] وارد یک ازدواج بد می شوند و این واقعیت را فراموش می کنند: درد و تنهایی ناشی از قرار گرفتن در یک ازدواج بد می تواند باری بسیار مهم تر از باری باشد که ناشی از درد و تنهایی مجردی است. این مورد کلاسیک پریدن از ظرف آتش بر روی خود آتش است!
بنابراین، مراقب باشید! منتظر زمان بندی خداوند باشید. به یاد داشته باشید، «از زمان های قدیم هیچ کس نشنیده است، هیچ گوش ندیده است، هیچ چشمی غیر از شما خدایی را ندیده است، که به نفع منتظران او عمل می کند» [اشعیا ۴:۶۴]. این باور نکردنی است که وقتی فرزندانش از زمان او تسلیم شوند، خدا چه کاری می تواند انجام دهد.
۵- دائم دعا کنید.
خداوند عیسی کاملاً روشن کرد که ما غیر از او «هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم» [یوحنا ۵:۱۵]. پی بردن به این حقیقت باید ایماندار را به دعای همیشگی در مورد همه چیز – از جمله این موضوع مهم ترغیب کند. حتی اگر وضعیت تغییر ناپذیر به نظر می رسد، ایماندار «باید همیشه دعا کند و تسلیم نشود» [لوقا ۱۸: ۱]. نماز باید همراه با روزه هم باشد! خداوند د فریاد مداوم فرزندانش را میشنود که می خواهند اراده او را در این رویداد تغییر دهنده زندگی جستجو کنند!
حرف آخر
ایمان دار عزیز، با پیروی از دستورات خداوند – مؤلف ازدواج – می توان ازدواج کرد [اگر ازدواج خواست خدا باشد] و تا ابد خوشبخت زندگی کرد. ناتوانی در اطاعت از دستورات او باعث می شود که فرد به گفته یکی از همسران ناراضی بگوید: «وقتی ازدواج کردم به دنبال یک ایده آل بودم. سپس این یک مصیبت شد. اکنون من یک معامله جدید می خواهم.» می بینید که ازدواج یک بازی نیست. این یک تعهد است که در پیشگاه خداوند متعال محترم بشویم! و با جستجوی شریک مناسب شروع می شود قبل از گره زدن.
یک یادآوری آخر: ازدواج به خودی خود هدف نیست. یک است به معنی به پایان –پایان جلال خداست [اول قرنتیان ۳۱:۱۰]. این یادآوری فرد را از تبدیل ازدواج به هدف نهایی زندگی محافظت می کند! وقتی تنها تمرکز ما در زندگی این باشد که خدا را جلال بدهیم، ازدواج یکی از آنها می شود به معنی که از طریق آن خداوند جلال می یابد.
شاید، برخی با خواندن این مقاله ممکن است برخی از انتخاب های ازدواج اشتباه داشته باشند. دلت را از دست نده. به گناهان خود نزد خداوند اعتراف کنید و از او بخواهید که به شما قدرت دهد تا از این موقعیت عبور کنید. او قدرت لازم برای زندگی کردن برای جلال او را برای شما فراهم می کند. به خاطر داشته باشید که شما از طرف خدا طرد نمی شوید زیرا در ازدواج اشتباه کرده اید. و شما هم قبول نشدید چون انتخاب خوبی کردید. شما تنها بر اساس خون ریخته شده عیسی مسیح پذیرفته شده اید. پس در آغوش مهربان این خدای مهیب که تو را به واسطه عیسی پسر یا دختر خود قرار داده، آرام بگیر!
