یک چیز که تمامی روابط ما را یه خطر می اندازد

(English Version: “The One Thing That Threatens All Relationships”)
آیا میتوانید حدس بزنید چه چیزی تمام روابط را تهدید میکند؟ تلخی! تلخی بر ازدواجها، کلیساها وتقریباً همه چیز تأثیر میگذارد. تلخی یکی از خطرناکترین آفتها برای یک زندگی سالمِ مسیحی است. این حس منفی سریعتر از سرماخوردگی منتشر میشود وبه نشاط و حیات معنوی انسان آسیب میرساند. به آن ”سرطان روح“ گفته میشود وهر ساله میلیونها قربانی میگیرد.
اما برای این آفت درمانی وجود دارد. این درمان در یکی از زیباترین کلمات انگلیسی یافت میشود: کلمه «بخشش». اگرچه این کلمه رایج است، معنای واقعی آن در قسمت پایانیاش یعنی «بخشیدن» نهفته است. بخشیدن به معنای آزاد کردن کسی از اشتباهی است که در حق شما انجام داده است. این یعنی چشمپوشی از حق انتقام و کنار گذاشتن تلخی از ته قلب.
کتاب مقدس نه تنها انتظار دارد که مسیحیان افراد بخشندهای باشند، بلکه آنها را به این امر فرمان میدهد. هیچ گزینهِ سالم دیگری وجود ندارد. ایمانداران به بالاترین سطح بخشش فراخوانده شدهاند. ما باید همانطور که خداوند ما را میبخشد، دیگران را ببخشیم: «با یکدیگر مهربان و دلسوز باشید و همانگونه که خدا شما را در مسیح بخشوده است، شما نیز یکدیگر را ببخشایید.» [افسسیان ۳۲:۴] و [کولسیان ۱۳:۳].
ألبته بخشش آسان نیست. گاهی ممکن است افکاری مانند این در ذهنمان خطور کند: «فایدهای ندارد. او دوباره مرا آزار خواهد داد. نباید او را میبخشیدم. او هرگز تغییر نخواهد کرد.» باید مراقب چنین افکار گناهآلود باشیم! خداوند وعده داده است که به فرزندانش کمک کند تا دیگران را ببخشند وطبق کلام خداوند، «غیرممکن است که خدا دروغ بگوید» [عبرانیان ۱۸:۶]. پس، ما نباید تسلیم شویم.
ما باید باور داشته باشیم که خداوند در قلبهای ما کار میکند واز طریق این آزمایشها ما را قویتر میسازد. او قصد دارد ما را بسازد، نه اینکه بشکند. اما گاهی اوقات شکستن ضروری است تا ساختن امکانپذیر شود. اگر با تکیه بر قدرت روحالقدس ثابت قدم بمانیم، پیروز خواهیم شد.
چگونه با تلخی مقابله کنیم؟ اولین قدم این است که از خداوند بخواهیم ما را از گناه پرورش تلخی در دلهای خود پاک کند. سپس باید از او بخواهیم که به ما قدرت ببخشد تا کسانی را که به ما آسیب رساندهاند، ببخشیم. وهر بار که فکر تلخی به خاطر گناهان دیگران به ذهنمان خطور میکند، باید به گناهان خودمان فکر کنیم.
شخصی نوشته بود: «افرادی که قلب بخشنده دارند، گناهان خود را به یاد دارند، اما گناهان دیگران را فراموش میکنند. یادآوری گناهان خودشان غمانگیز است، اما این یادآوری شادی میآورد، زیرا قلبشان بازتابی از آزادی تازهای است که در بخشش عیسی یافتهاند. همان شادی در قلبشان جاری میشود وقتی میتوانند همان بخشش را به دیگرانی که به آنها خطا کردهاند، ارائه دهند.».
به یاد دارم که درباره زنی خواندم که نزد کشیش خود رفت تا درباره گناه شوهرش در دیدن تصاویر غیراخلاقی صحبت کند. او با شوهرش روبهرو شد وشوهرش توبه کرد و طلب بخشش کرد. اما او نمیتوانست از این گناه چشمپوشی کند، بنابراین نزد کشیش رفت تا درباره این موضوع صحبت کند وگناه شوهرش را به عنوان عملی شیطانی توصیف کرد. او حتی به فکر ترک شوهرش افتاده بود. قلب او چنان پر از تلخی نسبت به شوهرش بود که متوجه نمیشد خود نیز با پرورش تلخی در قلبش گناه میکند. این خطر گناه است!
ما به راحتی گناهان دیگران را به یاد میآوریم، [حتی پس از توبه شان]، اما گناهان خود را فراموش میکنیم به همین دلیل، باید آگاهانه عادت کنیم به جای گناهان دیگران، روی گناهان خودمان تأمل کنیم. هیچ درمانی برای یک قلب مغرور، خودبرترپندار و غیرقابل بخشش وجود ندارد جز این که به گناهان خود اعتراف کنیم.
بخشش زیباست زمانی که به آن نیاز داریم، اما زشت است زمانی که باید آن را به انجام برسانیم. نویسنده ای به خوبی نوشته بود: «چقدر سریع ما، پسران گمشدهای که بخشیده شدهایم، میتوانیم به برادران بزرگتر خودبرترپندار تبدیل شویم.»
عدم بخشش، ویژگی افراد بیایمان است [رومیان ۳۱:۱ ؛ دوم تیموتائوس ۳:۳]. کتاب مقدس میگوید که یک روح بخشنده باید ویژگی متمایز یک مسیحی باشد [اول یوحنا ۱۰:۳؛ ۱۴-۱۵]. اگر الگوی زندگی ما تلخی وعدم بخشش را نشان دهد، باید به طور جدی زندگی خود را بررسی کنیم تا ببینیم آیا طعم واقعی بخشش خداوند را چشیدهایم یا نه.
توماس واتسون میگوید: «نیازی نیست به آسمان برویم تا ببینیم آیا گناهانمان بخشیده شده است یا نه. فقط کافی است به قلبمان نگاه کنیم وببینیم آیا میتوانیم دیگران را ببخشیم. اگر میتوانیم، نباید شک کنیم که خداوند نیز ما را بخشیده است.»
بیایید بر فراز کوه جلجتا بایستیم و به عیسی نگاه کنیم که بر صلیب آویخته شده، در حالی که برای گناهان ما خون میریزد، کبود شده و سوراخ گردیده، فریاد میزند: «ای پدر، آنان را ببخش، زیرا نمیدانند چه میکنند» [لوقا ۳۴:۲۳]. یا به استیفان نگاه کنیم، که هنگام سنگسار شدن میگفت: «ای خداوند، این گناه را به حساب ایشان مگذار»! (اعمال ۶۰:۷). آیا هنوز میتوانیم در تلخی خود بمانیم؟ آیا هنوز میتوانیم بگوییم: «من آن شخص را نمیبخشم»؟ آیا چنان نادان هستیم که تصور کنیم میتوانیم بخشش خدا را بپذیریم، آن را سوءاستفاده کنیم و بدون پیامد از آن بگذریم؟ بیایید خود را فروتن سازیم، واقعاً توبه کنیم و از خدا بخواهیم که به ما لطف عطا کند تا دیگران را ببخشیم. اگر چنین نکنیم، مطمئناً تنبیه سختی از سوی خدا خواهیم دید.
ممکن است بپرسید: «اگر کسی از اعمال خود توبه نکند چه؟ آیا باز هم باید او را ببخشم؟» پاسخ این است: اگر مردم توبه نکنند، این موضوع در کنترل ما نیست. تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که خود را از رشد تلخی در قلبمان محافظت کنیم وقلبی پرورش دهیم که همیشه آماده بخشیدن باشد. اگر افراد توبه نکنند، رابطه سالمی نمیتواند وجود داشته باشد.
حتی در رابطه ما با خدا، اگر گناهکار توبه نکند، نمیتواند رابطهای با خدا داشته باشد. نکته من این است که از خود در برابر قربانی شدنِ به تلخی محافظت کنیم، حتی اگر شخص دیگر توبه نکند. خدا با گناهان آنها برخورد خواهد کرد زیرا که اوتنها قاضی است. بنابراین، ما نباید قضاوت را به دست خود بگیریم. در عین حال، باید تلاش کنیم تا به کسانی که به ما آسیب رساندهاند، تا جایی که ممکن است طبق آموزههای رومیان ۱۷:۱۲-۲۱ و لوقا ۲۷:۶-۲۸ به آنان نیکی کنیم.
آیا کسی هست که هنوز او را نبخشیدهاید؟ ممکن است همسر، والدین، یا یکی از اعضای کلیسا باشد. هر کسی که باشد، چرا همین حالا از خداوند نخواهید که به شما کمک کند او را ببخشید؟ به خدا بگویید که برای نگه داشتن تلخی در قلبتان پشیمانید و او شما را یاری خواهد کرد.
به یاد داشته باشید، وقتی آن شخص را میبخشید، این کار را به «خاطر مسیح» انجام میدهید. تنها به این منظور که او را خشنود کنید. بخشش یعنی قول میدهید که انتقام نگیرید و گناهان گذشته به ویژه گناهانی که فرد بابت آنها توبه کرده است را دوباره مطرح نکنید.
جایگزین بخشش میتواند یک چرخه بیپایان از درد، تلخی، خشم، کینه ونابودی خود باشد. آیا ارزشش دارد؟