قوانین مسیحیان در محل کار

Posted byFarsi Editor April 22, 2025 Comments:0

(English Version: “The Christian’s Role In The Workplace – A Biblical View”)

یکی از رستوران‌های معروف در ایالات متحده  ”TGIF“ نام دارد که مخففِ عبارتی به معنی «خدا را شکر که  امروز جمعه است».  این نام میتواند به‌خوبی طرز فکر عموم مردم را  درباره‌ی دیدگاهشان به کار نشان دهد. اینکه خوشحال هستند که هفته‌ی کاری به پایان رسیده است! اما آیا این همان طرز فکری است که یک مسیحی باید نسبت به کار داشته باشد؟ آیا مسیحیان باید کار را یک شرِ ضروری بدانند، یا باید آن را به‌عنوان هدیه‌ای از سوی خدا در نظر بگیرند و در نتیجه حتی در محیط کارشان نیز او را جلال دهند؟ این مقاله‌ی مختصر با هدف کمک به خواننده برای تحقق هدف دوم [یعنی جلال دادن خدا] از طریق ارائه‌ی ۵ حقیقت کتاب مقدسی درباره‌ی کار نوشته شده است.

حقیقت شماره ۱: کار قبل از ورود گناه به جهان وجود داشت.

بسیاری از مردم به اشتباه فکر می‌کنند که کار نتیجه‌ی گناه در جهان است. اما حتی پیش از ورود گناه به جهان، خدا آدم را در باغ عدن قرار داده بود تا «کار آن را بکند  و از آن مراقبت کند» (پیدایش۱۵:۲). با این حال، به سبب گناه، کار دشوارتر شد. «و به آدم گفت: چون سخن زنت را شنیدی و از درختی که تو را امر کردم از آن نخوری خوردی، به سبب تو زمین ملعون شد؛ در همۀ روزهای زندگی‌ات با رنج از آن خواهی خورد» ( پیدایش ۱۷:۳).

از آنجا که کار بخشی از زندگی انسان در دنیای کامل [یعنی قبل از سقوط بشر] بود و در دنیای جدید آینده نیز وجود خواهد داشت، پس باید کار را به‌عنوان برکتی نگریست و نه به‌عنوان لعنت.

حقیقت شماره ۲: کار یک فرمان از جانب خدا است.

ما در اول تسالونیکیان ۱۱:۴ مأمور شده‌ایم که «با دستان خود کار کنیم» فرهنگ یونانیِ آن زمان کار یدی را حقیر می‌شمرد، اما کتاب مقدس تمام کارها را، در صورتی که مطابق با اصول کتاب مقدس انجام شوند، شرافتمندانه می‌داند. لحظه‌ای به این فکر کنید: اگر کار یک لعنت است، چرا خدا فرزندان خود را به کار کردن و آن هم با دستانشان فرمان می‌دهد؟ نه، خدا هرگز چیزی را که حتی اندکی شرارت داشته باشد، فرمان نمی‌دهد. به‌عنوان فرزندان خدا، ما باید هر فرمان الهی را جدی بگیریم، حتی آن‌هایی را که ممکن است برخلاف خواسته‌های طبیعی ما باشند.

حقیقت شماره ۳: کار برای خیر رساندن به دیگران است.

علاوه بر تأمین نیازهای شخصی و خانوادگی، کار کردن راهی برای تحقق دومین فرمان بزرگ است. «همسایه‌ات را مانند خودت محبت کن» (متی ۳۹:۲۲ ). چندین دستور در کتاب مقدسی بر اهمیت دادن و  کمک به نیازمندان تأکید دارند. در اعمال ۳۵:۲۰ گفته شده که با «کار سخت» باید «ضعیفان را یاری دهیم». در افسسیان ۲۸:۴ ما مأمور شده‌ایم که «کار کنیم» تا «چیزی برای بخشیدن به نیازمندان داشته باشیم». در امثال ۳۱:۱۴ آمده است:«هر که به نیازمندان محبت کند، خدا را حرمت نهاده است». حتی به ثروتمندان نیز خدا این فرمان را داده است که «در اعمال نیکو غنی باشند و سخاوتمند و آماده‌ی بخشش» (اول تیموتائوس ۱۸:۶).

نیازمندان شامل خانواده، دوستان و حتی غریبه‌ها می‌شوند. در حالی که باید در مدیریت منابع خود حکیمانه عمل کنیم، همچنان نباید فراموش کنیم که خداوند ما را برکت می‌دهد تا ما نیز برای دیگران برکت باشیم. دی. ال. مودی این حقیقت را درباره‌ی کار کردن برای برکت رساندن به دیگران  چنین خلاصه می‌کند:

«هر کار خیری که می‌توانی انجام بده، به هر روشی که می‌توانی، در هر جایی که می‌توانی، در هر زمانی که می‌توانی، برای تمام افرادی که می‌توانی، تا زمانی که می‌توانی.»

همچنین، فرمان «همسایه‌ات را محبت کن» به ما یادآوری می‌کند که باید در انتخاب محل کار خود دقت کنیم. مکان‌هایی که کالاها یا خدماتی ارائه می‌دهند که منجر به نابودی زندگی بسیاری از افراد و خانواده‌ها می‌شود، به‌درستی نمی‌توانند مکان‌هایی نامیده شوند که مفهوم محبت به همسایه را ترویج می‌کنند. شایسته نیست که یک ایماندار در چنین مکان‌هایی مشغول به کار شود.

این اصل عدم مشارکت نداشتن در این نوع کارها، همچنین به مکان‌هایی که در آن گناه به‌طور آشکار انجام می‌شود [مانند دروغ گفتن به مشتریان] نیز تسری می‌یابد. حتی اگر منافع مالی آن بسیار وسوسه‌انگیز به نظر برسد، ایمانداران نباید خود را در موقعیتی قرار دهند که ممکن است در آن وسوسه شوند تا از کلام  خدا نافرمانی کنند.

حقیقت شماره ۴: کار باید با این یادآوری انجام شود که خداوند رئیس واقعی است.

«اوه—نه!» شما می‌گویید؟ «اوه—بله!» کلام خدا این را  می‌گوید! افسسیان ۵:۶-۸ این حقیقت را به‌وضوح بیان می‌کند [همچنین به کولسیان ۲۲:۳-۲۵ مراجعه کنید]. در افسسیان ۵:۶ ما این‌گونه مأمور شده‌ایم: «ای غلامان، اربابان زمینی خود را با احترام و ترس، و با اخلاص قلبی، اطاعت کنید، چنانکه گویی مسیح را اطاعت می‌کنید». دقت کنید که ما باید از کارفرمایان خود اطاعت کنیم، همان‌طور که «از مسیح اطاعت می‌کنیم».

و همچنین اخلاق کاری یک مسیحی هرگز نباید فقط بر اساس خشنود ساختن رئیس در زمانی که او نظاره‌گر است باشد: «این نیز، تنها نه هنگامی که مراقب شما هستند، همچون کسانی که در پی جلب رضایت انسانند، بلکه همچون غلامان مسیح، ارادۀ خدا را با دل و جان به جای آورید» (افسسیان ۶:۶). در عوض، مسیحیان باید به یاد داشته باشند که خداوند همیشه ناظر است و در نهایت، خدمت خود را برای او به انجام میرسانند. این «اراده‌ی خدا» (افسسیان ۶:۶) است که مسیحیان همیشه از رئیس خود اطاعت کرده و نیکی کنند.

پولس در ادامه می‌گوید:  «با شور و شوق خدمت کنید، چنانکه گویی خداوند را خدمت می‌کنید نه انسان را، زیرا می‌دانید که خداوند به هر کس پاداش همۀ کارهای نیکش را خواهد داد، خواه غلام باشد، خواه آزاد» (افسسیان ۷:۶-۸). به همین دلیل است که ایمانداران هرگز نباید اخلاق کاری خود را بر اساس اینکه آیا رئیسشان کار آن‌ها را به رسمیت می‌شناسد یا نه، بنا کنند.

بسیاری از افراد وقتی که تلاش‌هایشان نادیده گرفته می‌شود، آزرده‌ خاطر شده و دیگر سخت کار نکرده و یا کار خود را به خوبی انجام نمیدهد. . طرز فکری مانند «نه تبریکی، نه پاداشی، نه تحسینی—پس چرا باید اهمیت بدهم؟» در میان بسیاری از افراد رایج است. اما اگر اینگونه بدانیم که  خدا رئیس واقعی است (که او هست!)، پس او یک روز به ایمانداران پاداش خواهد داد! این وعده‌ی اوست و همین باید انگیزه‌ی خدمت باشد نه صرفاً به رسمیت شناختن از سوی انسان. ما نباید اجازه دهیم که رئیس‌ها یا دیگران بر رفتار خداپسندانه ما تاثیر بگذارند!

ما باید همیشه چنان کار کنیم که گویی خداوند رئیس واقعی است. ما باید همان روحیه‌ی تسلیمی را نشان دهیم که به خداوند نشان می‌دهیم.این امر مستلزم نشان دادن روحیه‌ی فروتنانه است. البته، اگر رئیس ما از ما بخواهد کاری انجام دهیم که برخلاف کتاب مقدس باشد، هیچ الزامی برای اطاعت از او نیست. در چنین مواردی، ما باید از خدا اطاعت کنیم نه از انسان ها. (اعمال رسولان ۲۹:۵). 

ما همچنین باید به یاد داشته باشیم که اگر رئیس ما یک مسیحی باشد، طبق اول تیموتائوس ۲:۶ اعمال می‌شود که: «آنان که اربابانشان ایمان دارند، نباید به دلیل رابطۀ برادری، ایشان را کمتر حرمت بگذارند. بلکه برعکس، باید حتی نیکوتر خدمت کنند، زیرا سود خدمتشان به کسانی می‌رسد که ایماندار و عزیزند. این را تعلیم ده و به انجامش ترغیب شان کن».

علاوه بر اینکه مسیحیان باید کارمندان خوبی باشند، آن‌ها باید کارفرمایان خوبی نیز باشند. افسسیان ۹:۶ می‌گوید: «و شما ای اربابان، با غلامان خود همین‌گونه رفتار کنید، و از تهدیدشان دست بدارید، زیرا می‌دانید او که هم ارباب ایشان است و هم ارباب شما، در آسمان است، و نزد او کسی را بر دیگری برتری نیست». همان‌طور که کارمندان مسیحی باید به شیوه‌ای که خدا را جلال می‌دهد، به کارفرمایان خود خدمت کنند، کارفرمایان مسیحی نیز باید با کارکنان خود همان‌گونه رفتار کنند. آن‌ها نباید کارکنان خود را تهدید کرده یا از آن‌ها سوءاستفاده کنند. همچنین نباید با جانبداری و تبعیض با آن‌ها رفتار کنند، زیرا خداوند بی‌طرف است و تبعیض قائل نمی‌شود.

وقتی ایمانداران درک کنند که خداوند رئیس واقعی است و ما فقط برای دریافت حقوق کار نمی‌کنیم، دیدگاهشان نسبت به کار تغییر می‌کند. در این صورت، کار دیگر یک بار سنگین نخواهد بود، بلکه می‌تواند به عنوان یک برکت و راهی عالی برای جلال دادن خدا دیده شود.

حقیقت شماره ۵: کار وسیله‌ای است برای هدفی نهایی که جلال دادن نام  خدا است.

اول قرنتیان ۳۱:۱۰ به‌وضوح بیان می‌کند که ما باید همه چیز را برای «جلال خدا» انجام دهیم. درک این موضوع به مسیحیان کمک می‌کند تا کار را وسیله‌ای برای رسیدن به هدف نهایی، یعنی جلال دادن خدا ببینند. وقتی این دیدگاه وجود نداشته باشد، کار می‌تواند به ارباب تبدیل شود و کارگر را برده خود کند. این امر می‌تواند به مشکلات دیگری نیز منجر شود، مانند: میل شدید به ثروتمند شدن. تمایل به بالا رفتن از نردبان سازمانی. دنبال کردن بهترین چیزهایی که دنیا ارائه می‌دهد و غیره.

این وضعیت همچنین می‌تواند به زندگی روحانی و خانوادگی فرد آسیب برساند [برای مثال: نداشتن زمان برای خلوت شخصی با خدا، وقت نداشتن برای خانواده، عدم حضور در جلسات کلیسا، تمایل به سازش، یا حتی استفاده از راه‌های میانبر برای موفقیت]. به همین دلیل است که امثال ۴:۲۳ این هشدار را می‌دهد: «خویشتن را برای ثروتمند شدناز پا مَیَفکن».

به بیان ساده، یک اعتیاد به کار (WORKAHOLIC) نباشید! هویت یک مسیحی از میزان موفقیت او به‌عنوان کارمند یا کارفرما نمی‌آید. بلکه هویت یک مسیحی از این حقیقت می‌آید که او در مسیح است گناهکاری که به فیض نجات یافته است. خدا او را پذیرفته است، و در نهایت، همین تنها چیزی است که اهمیت دارد!

سه اصل کلی دیگر درباره‌ی کار:

کار در محیطی سخت. اگر خود را در یک محیط کاری پرتنش یافتیم، نباید دلسرد شویم. خدا بر همه‌ی امور زندگی حاکم است. در اول پطرس ۱۸:۲-۲۱ یادآوری می‌کند که ممکن است گاهی لازم باشد تحت مسئولانی  ناعادل  صبر داشته باشیم. شاید خدا ما را در چنین محیطی قرار داده باشد تا اطرافیان ما را از طریق ما  تغییر دهد، یا از طریق این شرایط سخت، ما را تغییر دهید تا ما بیشتر بخ او توکل و تکیه کنیم.

تغییر شغل. جستجوی شغل جدید گناه نیست [اول قرنتیان ۲۱:۷]. اما هنگام تغییر شغل، باید این موضوع را با دعا و تفکر جدی در نظر بگیریم. ما نباید از پرسیدن برخی سؤالات سخت از خودمان دچار  تردید شویم: 

  • چرا می‌خواهم تغییر شغل دهم؟
  • آیا فقط به این دلیل که نمی‌خواهم از کارفرمای خود اطاعت کنم، می‌خواهم تغییر شغل بدهم؟
  • آیا هدفم فقط کسب پول بیشتر و راحتی‌های بیشتر است؟
  • آیا این تصمیم صرفاً برای رضایت شغلی شخصی من است؟
  • آیا این تغییر، رشد روحانی من و خانواده‌ام را به خطر می‌اندازد؟
  • آیا این تغییر، خدمت من به خداوند و مشارکتم در کلیسا را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟چگونه این تصمیم می تواند برزمانی؟
  • که با خانواده ام می‌گذرانم تأثیر گذارد؟

بررسی صادقانه‌ی انگیزه‌ها همراه با دعا به ما کمک می‌کند تا تصمیمات درستی در مورد تغییر شغل بگیریم. همچنین، نباید فراموش کنیم که: دنبال کردن رضایت دنیوی می‌تواند به فاجعه‌ی روحانی منجر شود.

علاوه بر این، انتقاد مداوم از کارفرما یا شکایت همیشگی از شغلمان نیز مسیح‌گونه نیست و خدا را جلال نمی‌دهد. ما باید قلبی شکرگزار داشته باشیم که اصلاً شغلی داریم و نباید فراموش کنیم که بسیاری از افراد بیکار هستند! حتی زمانی که از شغلی به شغل دیگر می‌رویم، نباید مدام در مورد شرکت قبلی بدگویی کنیم. بهتر است گذشته را پشت سر گذاشته و به جلو حرکت کنیم.

 البته، بیان مشکلات دشواری که در محیط کار با آن روبرو هستیم و درخواست دعا از دیگران، گناه نیست. همچنین، صحبت درباره‌ی بی‌عدالتی‌های واقعی در محیط کار نیز گناه نیست.اما تلخ شدن نسبت به افرادی که با ما بدرفتاری می‌کنند، گناه است! تفکر مداوم درباره‌ی جنبه‌های منفی محیط کار، می‌تواند ما را به چنین نگرش‌های گناه‌آلودی بکشاند.  پس، باید مراقب باشیم!

بشارت در محیط کار. در حالی که کتاب مقدس ما را به رساندن پیام نجات به همه، از جمله همکارانمان، فرمان می‌دهد، اما این کار به حکمت نیاز دارد. مسیحی برای انجام وظایف شغلی خود دستمزد می‌گیرد، بنابراین نباید بشارت دادن باعث کوتاهی در انجام وظایفش شود. زمان استراحت ناهار یا پس از ساعات کاری، فرصت‌های خوبی برای بشارت دادن است.

علاوه بر اعلام پیام نجات، یک کارمند یا کارفرمای وفادار بودن، راهی قوی برای معرفی مسیح است!

افکار نهایی

بیایید هرگز فراموش نکنیم: بزرگ‌ترین کاری که تاکنون انجام شده، کار نجات‌بخش عیسی مسیح بود، زمانی که او یک زندگی بی‌گناه را برای ما زیست و بر صلیب رفت تا به‌عنوان جایگزین برای گناهان ما بمیرد. فریاد پیروزمندانه‌ی او:  «تمام شد!» (یوحنا ۳۰:۱۹)  نشان می‌دهد که پرداخت او برای گناهان ما کافی بود و قیام او از مردگان، تأیید خداوند بر کار او بود. پس، ما می‌توانیم در او آرام بگیریم و از روح او نیرو بگیریم تا فرمان‌هایش را انجام دهیم، از جمله فرمان‌های مربوط به کار.

 خدا حتی در حوزه‌ی کارهای دنیوی جلال می‌یابد. نباید به اشتباه تصور کنیم که خدا فقط زمانی جلال می‌یابد که کسی در خدمت تمام‌وقت کلیسایی باشد. کتاب مقدس به ما یادآوری می‌کند که هر مسیحی در خدمت تمام‌وقت است اگر در حوزه‌ای که خدا او را فراخوانده است، او را جلال دهد.  چه در محیط کار، چه در خانه در حال تربیت فرزندان خداترس، یا در خدمت کلیسا مسئله، وفاداری به کلام خداست. وقتی این نگرش را در خود پرورش دهیم،  دیگر به‌جای ”TGIF“ (شکر که جمعه شد!)، می‌توانیم با شادی بگوییم: «TGIM—شکر که دوشنبه شد!»

Category

Leave a Comment