تروریست تبدیل به مبلغ شد

Posted byFarsi Editor December 2, 2025 Comments:0

English version: Terrorist Becomes A Missionary

جان نیوتن، نویسنده سرود مشهور مسیحی “Amazing Grace”، از سنین جوانی زندگی خود را در دریا گذراند. به عنوان یک ملوان، او زندگی سرکشی و گناه‌آمیز داشت. او در کشتی‌های برده‌ فروشی کار می‌کرد و بردگان را برای فروش به مزارع دنیای جدید می‌آورد. سپس به کاپیتان کشتی برده‌ فروشی خود تبدیل شد. پس از وقوع مجموعه‌ای از حوادث، از جمله تجربه‌ای نزدیک به مرگ در اثر غرق شدن، جان خود را به مسیح سپرد. او بعدها به یک موعظه‌گر بزرگ و رهبر کلیسای زمان خود تبدیل شد. تاریخ پر از نمونه‌های افرادی است که زندگی‌ای پر از گناه داشتند اما توسط مسیح تغییر کردند. 

اما یک مثال از بقیه متفاوت است. این شخص خود را “بدترین” [۱ تیموتائوس  ۱۵:۱] گناهکار می‌نامید. او بسیاری از مسیحیان را آزار می‌داد و حتی رأی به مرگ آن‌ها می‌داد. می‌توان گفت او ترسناک‌ترین تروریست مذهبی زمان خود بود. با این حال، او از طریق رحمت بزرگ خدا به یک مبلغ مبدل شد و به همان ایمانی که روزی قصد نابودی آن را داشت، جان خود را وقف کرد! بیش از نیمی از نامه‌های عهد جدید از طریق قلم الهام‌شده او نوشته شده است. تاثیر او در گسترش انجیل تاکنون بی‌نظیر است. می‌توان گفت که در کنار شخص عیسی مسیح، او مشهورترین فرد در مسیحیت است.

اجازه دهید این تروریست که به یک مبلغ تبدیل شد را معرفی کنم. شائول از طرسوس، که بعدها به پولس رسول  معروف شد. هنگامی که زندگی او را بررسی می‌کنیم، می‌توانیم برخی از حقایق عملی را بیاموزیم که بر زندگی خودمان تأثیر می‌گذارد. اما ابتدا بیایید زندگی پیش از مسیح او را از زبان خود او در اعمال رسولان ۳:۲۲-۱۱ بشناسیم.

اول. زندگی ابتدایی و تحصیلات  [اعمال ۳:۲۲-۴]

پولس در شهر طرسوس به دنیا آمد، که در ترکیه امروزی قرار دارد. در دوران پولس، طرسوس یک شهر بندری معتبر بود [اعمال ۳۹:۲۱] که به خاطر دانشگاه و موقعیت سیاسی خود شهرت داشت. طرسوس جمعیتی حدود نیم میلیون نفر از فرهنگ‌های مختلف داشت. در چنین شرایطی، پولس علاوه بر عبری، یونانی نیز آموخت. این آموزش‌های ابتدایی به او کمک کرد تا در سال‌های بعد به طور مؤثر به مردم غیر یهودی با انجیل دست یابد.

پدر پولس مردی مذهبی بود، یک فریسی [اعمال ۶:۲۳]. اطلاعاتی در مورد مادر او نداریم، اما گفته می‌شود که او خواهر داشت [اعمال ۱۶:۲۳]. کتاب مقدس به طور صریح نمی‌گوید که آیا پولس ازدواج کرده بود یا نه. برخی می‌گویند که با توجه به نقش پولس در کنیسه‌ها، احتمالاً او ازدواج کرده بود و زمانی که به مسیح ایمان آورد، همسرش فوت کرده بود. ۱ قرنتیان ۸:۷ می‌تواند نشان دهد که پولس بیوه بوده است. با این حال، نمی‌توانیم این دیدگاه را قطعی بدانیم.

پولس شغل خیمه‌سازی داشت (یعنی ساخت خیمه از پوست حیوانات) احتمالاً این حرفه را از پدرش آموخته بود. چون پولس یک یهودی و در عین حال یک شهروند رومی بود [اعمال ۲۷:۲۲-۲۸]، او احتمالا نام سه‌گانه‌ای داشت چون همه رومانی‌ها نام سه‌گانه داشتند [مثلاً گایوس ژولیوس سزار]. دو نام اول معمولاً متعلق به خانواده بودند و آخرین نام شخصی بود. در مورد پولس، ما از دو نام اول اطلاعی نداریم. نام او «پاولوس» (لاتین) بود که از آن «پولس» (یونانی) گرفته شده است. اما هر یهودی همچنین نام یهودی نیز داشت. نام یهودی پولس شائول بود، شاید به این دلیل که او به نام شاه اول اسرائیل، شائول، که مانند پولس از قبيله بنیامین بود [رومیان  ۱:۱۱]، نام‌گذاری شده بود.

پولس آموزش‌های قوی‌ای در دین یهودی در خانه و سپس در اورشلیم زیر نظر معلم بزرگ یهودی، گمالیئل، دید. طبق گفته‌های خودش، او «در یهودیت پیشرفت کرد و از بسیاری از هم‌سن‌و‌سال‌های خود فراتر رفت و برای سنت‌های پدران خود شدیداً غیرت داشت». [غلاطیان ۱۴:۱]. برای پولس، دین او در مرکز همه چیز قرار داشت.

دوم. آزار و اذیت کلیسا [اعمال ۴:۲۲-۵]

بعد از سال‌های اولیه در کنار گمالیئل، اطلاعات زیادی در مورد پولس نداریم. اولین باری که او را ملاقات می‌کنیم، او به عنوان آزاردهنده کلیسا ظاهر می‌شود. او در زمان مرگ استفان، اولین مسیحی که به عنوان شاهد برای مسیح جان سپرد [اعمال ۵۴:۷-۳:۸]، حاضر بود. او فقط در حال نگه داشتن لباس‌های کسانی بود که استفان را سنگسار می‌کردند، بلکه “با کشته شدن او موافقت کرد” [اعمال ۱:۸]. پولس در کشتن استفان بی‌گناه نبود، او بخش جدایی‌ناپذیر از این قتل بود. برای پولس، این تنها شروع اقدامی بود که هدفش از بین بردن تمام مسیحیان بود.

از این نقطه به بعد، پولس با یک هدف پیش رفت: “کلیسا را نابود کند” [اعمال ۳:۸]. واژه “نابود کردن” برای توصیف خرابی که یک گراز وحشی به تاکستان می‌زند یا یک حیوان وحشی که بدن را پاره می‌کند، استفاده می‌شد. پولس با خشونتی مشابه یک حیوان وحشی که به شکار خود حمله می‌کند، به مسیحیان حمله می‌کرد. برای او مهم نبود که آیا آنها مرد هستند یا زن [اعمال ۳:۸]. همه به طور یکسان تحت آزار و اذیت او قرار می‌گرفتند.

قسمت خطرناک قضیه این بود که پولس همه این کارها را به نام خدا انجام می‌داد. در حقیقت، پولس چیزی جز یک تروریست مذهبی نبود! خود پولس بارها از آزار و اذیت کلیسا شهادت داده است. در اعمال ۱۰:۲۶-۱۱ کلمات او را می‌خوانیم: «۱۰- و این درست همان کاری بود که در اورشلیم می‌کردم. با دریافت مجوز از سران کاهنان، مقدسینِ بسیار را به زندان می‌افکندم، و چون به مرگ محکوم می‌شدند، علیه آنها رأی می‌دادم. ۱۱- بارها در پی مجازات ایشان، از کنیسه‌ای به کنیسۀ دیگر می‌رفتم و می‌کوشیدم به کفرگویی وادارشان کنم. شدّت خشم من نسبت به آنها چنان بود که حتی تا شهرهای اجنبیان تعقیبشان می‌کردم.» وسواسِ پولس این بود که مسیحیت را از روی زمین محو کند. اورشلیم و شهرهای اطراف هدف آزار و تعقیب او بودند. اکنون وقت آن رسیده بود که «پاک‌سازی» را در شهرهای دوردست نیز انجام دهد.

سوم. در راه به دمشق [اعمال ۵:۲۲-۱۱]

پولس پس از دریافت نامه‌هایی از رهبران یهودی برای بازگرداندن مسیحیان به عنوان اسیر، راهی دمشق شد [اعمال ۵:۲۲]. دمشق در سوریه قرار دارد و ۱۴۰ مایل از اورشلیم فاصله دارد. در آن زمان، سفر به دمشق حدود هفت روز طول می‌کشید و مردم معمولاً برای جلوگیری از گرمای شدید آفتاب، در ساعات خنک صبح یا عصر سفر می‌کردند. خود این که پولس در حوالی ظهر در راه بود [اعمال ۶:۲۲] نشان‌دهنده عجله او برای رسیدن به دمشق بود.

وقتی که او به نزدیکی دمشق رسید، حوالی ظهر، “یک نور درخشان از آسمان به دور او درخشید” و او “به زمین افتاد و صدایی شنید” که به او گفت: “شائول! شائول! چرا مرا آزار می‌دهی؟” او پاسخ داد: “کیستی، ای آقا؟” و جواب شنید: “من عیسی ناصری هستم که تو مرا آزار می‌دهی” [اعمال ۶:۲۲-۸].

تصور کنید که چقدر شوکه‌کننده بود، دراز کشیده بر زمین و روبه‌روی خود، عیسی مسیح را ملاقات می‌کند! تمام حرف‌هایی که استفان و دیگر مسیحیان درباره عیسی مسیح می‌گفتند، درست بود! او در حال مبارزه علیه خدا بود! همراهان پولس نور را دیدند اما صدای مسیح را درک نکردند [اعمال ۹:۲۲]. در حالی که بر زمین افتاده بود، پولس در مسیح انسانی تازه شد. فروتنی پیش از نجات می‌آید! و اولین فریاد قلب نجات یافته، “چه کاری باید بکنم، ای خداوند؟” [اعمال ۱۰:۲۲]. برای پولس، سلطنت عیسی بر زندگی‌اش هیچگاه موضوعی برای بحث نبود. این یک واقعیت مطلق بود! پس چگونه ممکن است کسی مسیحی شود بدون اینکه تسلیم سلطنت عیسی مسیح شود؟ [مرقس ۳۴:۸-۳۸ رومیان ۹:۱۰].

و پاسخ عیسی به سوال او؟ به دمشق برو، جایی که دستورالعمل‌های بیشتری به تو داده خواهد شد [اعمال ۱۰:۲۲]. از آنجایی که به  به علت دیدن اون نور کور شده بود ، همراهانش او را به دمشق هدایت کردند [اعمال ۱۱:۲۲]. پولس قصد داشت به دمشق برود مانند شیری که به دنبال شکار خود می‌رود. اما در واقع او به عنوان یک بره آرام به دمشق هدایت شد! او نابینا بود، اما در حقیقت، الان بود که میتونست به درستی ببیند. چشمان روحانی او بالاخره باز شد! اگر پولس پس از جان نیوتن به دنیا آمده بود، او این کلمات تکان‌دهنده از سرود “Amazing Grace” را می‌خواند: “یک زمان گم شده بودم، اما حالا یافته شدم، کور بودم، اما حالا می‌بینم!” تبدیل پولس سه حقیقت برای کاربرد ما آشکار می‌کند.

۱. هیچ‌کس برای دریافت نجات بیش از حد بد نیست.

در ۱ تیموتائوس  ۱۵:۱-۱۶ پولس می‌گوید که  « این سخن درخور اعتماد و پذیرش کامل است که مسیحْ عیسی به جهان آمد تا گناهکاران را نجات بخشد، که من بزرگترین آنهایم. از همین رو، بر من رحم شد تا مسیحْ عیسی صبر بی‌پایان خود را نسبت به من که بزرگترینِ گناهکاران بودم، نشان دهد، تا نمونه‌ای باشم برای جملۀ آنان که از این پس به او ایمان آورده، حیات جاویدان خواهند یافت » این سخنان  مردی بود که به طور فعال علیه مسیح و پیروان او عمل می‌کرد، اما باز هم پذیرفته شد. 

آیا فکر می‌کنید که شما برای نجات بیش از حد بد هستید؟ به یاد داشته باشید، هیچ گناهکاری یا گناهی وجود ندارد که خون عیسی نتواند آن را ببخشد! با توبه و ایمان واقعی به عیسی دعا کنید، او شما را نجات خواهد داد! خود عیسی این وعده را می‌دهد: “هر که نزد من آید، او را هرگز نمی‌رانم[یوحنا ۳۷:۶].

و اگر این رحمت را دریافت کرده‌اید، پس با اطمینان انجیل را اعلام کنید، مسیح هر نوع گناهکاری را نجات می‌دهد. شاید فکر کنید کسی که به او نزدیکید به دعوت انجیل پاسخ نمی‌دهد، حتی با وجود صحبت های مکرر. اما دوست عزیز: تسلیم نشوید. همچنان برای نجات او دعا کنید.

استفان حتی زمانی که در حال سنگسار شدن بود، تسلیم نشد. رهبر کلیسای اولیه، آگوستین، گفته است که کلیسا مدیون استفان است، زیرا شاید دعاهای او باعث شد که پولس تبدیل شود. جورج مولر، مرد بزرگی از خدا در سال‌های گذشته، برای سه دوست خود بیش از ۵۰ سال دعا کرد. دو نفر قبل از مرگ او به مسیح آمدند و سومین نفر یک سال پس از مرگ او به مسیح آمد. هیچ‌گاه از خداوند کتاب مقدس که توانایی نجات مردم را دارد ناامید نشوید، واقعاً، “با خدا همه چیز ممکن است” [متی ۲۶:۱۹].

۲. اعمال نیک و رفتاری ظاهری نمی‌توانند هیچ‌کسی را نجات دهند.

پولس به عنوان یک یهودی مذهبی، معتقد بود که اعمال دینی و اخلاق ظاهری او برای پذیرفته شدن توسط خدا کافی است. اما وقتی که به خود آمد، فهمید که استاندارد خداوند برای عدالت کامل هیچ‌گاه از طریق تلاش‌های انسانی قابل دستیابی نیست. زیرا همه در برابر این خداوند مقدس و کامل گناه کرده‌اند [فیلیپیان ۳:۳-۹].

اگر شما به اعمال نیک و اخلاق ظاهری خود برای رسیدن به بهشت اعتماد دارید، این خبر برای شماست: استاندارد خداوند ۱۰۰٪  بیگناهی  را می‌طلبد، یعنی حتی یک گناه هم نزد خدا پذیرفته نیست! و به یاد داشته باشید، در دیدگاه خدا، گناه تنها عمل نیست، بلکه فکر نیز هست. عیسی به وضوح گفت که قتل نه تنها گناه است، بلکه نفرت از کسی در دل معادل قتل است [متی ۲۱:۵-۲۲]. او همچنین به وضوح بیان کرد که زنا نه تنها گناه است، بلکه هوس کردن کسی در دل معادل زنا است [متی ۵: ۲۷ -۲۸].

تا زمانی که این حقیقت‌ها را به وضوح نبینید، خود را فردی می‌بینید که باید ستایش شود، نه فردی که باید از او دوری کرد. دوست عزیز، اعمال نیک علت داشتن وضعیت خوب در نزد خدا نیستند. در عوض، اعمال نیک نتیجه داشتن وضعیت خوب در نزد خدا از طریق عیسی مسیح هستند.

۳. شما نمی‌توانید علیه خدا بجنگید و پیروز شوید.

در روایت دیگری از داستان تبدیل پولس، او به دیگر کلماتی که از عیسی در راه دمشق شنید اشاره می‌کند: “شائول! شائول! چرا مرا آزار می‌دهی؟ لگد زدن به سُگ ها برایت دشوار است؟ ” [اعمال ۱۴:۲۶].  سُگ ها چوب‌های تیز بودند که برای تحریک گاوها به حرکت استفاده می‌شد. اگر گاوها مقاومت می‌کردند و لگد می‌زدند، لبه تیز سُگ ها فقط به گاو آسیب می‌زد. بنابراین، مقابله با چنگال‌ها به این معناست که نمی‌توان با اراده خداوند مبارزه کرد و در نهایت پیروز شد. خداوند این حقیقت را به وضوح و قانع‌کننده به پولس آموخت.

به همین ترتیب، اگر شما در حال جنگیدن با خدا هستید، در نهایت شکست خواهید خورد. شاید شما در برابر نیاز به بازگشت به عیسی تنها برای نجات خود مقاومت می‌کنید. شما فقط خودتان را در این روند آسیب می‌زنید. شاید شما یک مسیحی هستید و در برخی از جنبه‌های زندگی‌تان آماده نیستید که تسلیم اراده خدا شوید. شاید گناهی باشد که به شدت به آن چسبیده‌اید، یا شما از انجام کاری خوب که او می‌خواهد شما انجام دهید، امتناع می‌کنید. هرچه که باشد، شما نمی‌توانید علیه خدا بجنگید و پیروز شوید. شما فقط خودتان را آسیب می‌زنید و احتمالاً دیگران را هم در این روند آسیب می‌زنید. جنگیدن را متوقف کنید و به تحریکات خدا تسلیم شوید.

افکار نهایی

تروریست تبدیل به یک مبلغ شد. آزاردهنده تبدیل به موعظه‌کننده شد! این همان کاری است که خداوند انجام می‌دهد! او قلب‌های سخت را می‌شکند و آنها را با قلب‌های نرم و آموزنده که اراده او را اطاعت می‌کنند، جایگزین می‌کند. همان پولسی که زمانی مسیحیان را می‌کشت، بعداً گفت: “زیستن برای من مسیح است و مرگ سود” [فیلیپیان ۲۱:۱]. امیدواریم که این نگرش ما نیز باشد!

Category

Leave a Comment